کد مطلب:915 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:329

مصـرف خمـس
مسأله 1843 ـ خمس را باید دو قسمت كنند، یك قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر ، یا سید یتیم ، یا به سیدی كه در سفر در مانده شده، بدهند، و نصف دیگر آن سهم امام علیه السلام است كه در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند، یا به مصرفی كه او اجازه می دهد برسانند ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی كه از او تقلید نمی كند بدهد در صورتی به او اذن داده می شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدی كه از او تقلید می كند، سهم امام را به یك طور مصرف می كند.



مسأله 1844 ـ سید یتیمی كه به او خمس می دهند، باید فقیر باشد، ولی به سیدی كه در سفر در مانده شده اگر در وطنش فقیر هم نباشد، می شود خمس داد.



مسأله 1845 ـ به سیدی كه در سفر در مانده شده ، اگر سفر او سفر معصیت باشد بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.



مسأله 1846 ـ به سیدی كه عادل نیست می شود خمس داد، ولی به سیدی كه دوازده امامی نیست، نباید خمس بدهند.



مسأله 1847 ـ به سیدی كه معصیت كار است، اگر خمس دادن كمك به معصیت او باشد نمی شود خمس داد، و به سیدی هم كه آشكارا معصیت می كند، اگر چه دادن خمس كمك به معصیت او نباشد، بنابر احتیاطی كه تر كش سزاوار نیست نباید خمس بدهند.



مساله 1848 ـ اگر كسی بگوید سیدم نمی شود به او خمس داد، مگر آنكه دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق كنند، یا در بین مردم بطوری معروف باشد كه انسان یقین كند سید است.



مساله 1849 ـ به كسی كه در شهر خودش مشهور باشد سید است، اگر چه انسان به سید بودن او یقین نداشته باشد، می شود خمس داد.



مساله 1850 ـ كسی كه زنش سید است بنابر احتیاط واجب نباید به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند. ولی اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد ونتواند مخارج آنان را بدهد، جایز است انسان خمس به آن زن بدهد كه به مصرف آنان برساند.



مسأله 1851 ـ اگر مخارج سیدی كه زن انسان نیست بر انسان واجب باشد بنابر احتیاط واجب، نمی تواند از خمس خوراك و پوشاك او را بدهد.



مسأله 1852 ـ به سید فقیری كه مخارجش بر دیگری واجب است و او نمی تواند مخارج آن سید را بدهد، می شود خمس داد.



مسأله 1853 ـ احتیاط واجب آنست كه بیشتر از مخارج یك سال به یك سید فقیر خمس ندهند.



مسأله 1854 ـ اگر در شهر انسان سید مستحقی نباشد واحتمال هم ندهد كه پیدا شود یا نگهداری خمس تا پیدا



شدن مستحق ممكن نباشد، باید خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند و می تواند مخارج بردن آنرا از خمس بر دارد. و اگر خمس از بین برود، چنانچه در نگهداری آن كوتاهی كرده، باید عوض آنرا بدهد واگر كوتاهی نكرده، چیزی بر او واجب نیست.



مسأله 1855 ـ هر گاه در شهر خودش مستحقی نباشد، ولی احتمال دهد كه پیدا شود اگر چه نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممكن باشد، می تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و چنانچه در نگهداری آن كوتاهی نكند و تلف شود، نباید چیزی بدهد، در صورتی كه خمس را جدا كرده باشد یا جمیع مال تلف شده باشد. ولی نمی تواند مخارج بردن آنرا از خمس بر دارد.



مسأله 1856 ـ اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم می تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند. ولی مخارج بردن آنرا باید از خودش بدهد ودر صورتی كه خمس از بین برود، اگر چه در نگهداری آن كوتاهی نكرده باشد ضامن است.



مسأله 1857 ـ اگر با اذن حاكم شرع خمس را به شهر دیگر ببرد، و از بین برود، لازم نیست دوباره خمس بدهد. و همچنین است اگر به كسی بدهد كه از طرف حاكم شرع وكیل بوده كه خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.



مسأله 1858 ـ اگر خمس را از خود مال ندهد وقیمت بدهد، باید به قیمت واقعی آن مال حساب كند و چنانچه كمتر از قیمت حساب كند، اگر چه مستحق به آن قیمت راضی شده باشد، باید مقداری راكه كم كرده بدهد.



مسأله 1859 ـ كسی كه از مستحق طلبكار است و می خواهد طلب خود را بابت خمس حساب كند و ما فی الذمه او را بابت خمس به او واگذار كند جائز است اگر چه احتیاط مستحب آنست كه خمس را به اوبدهد و بعد مستحق بابت بدهی خود به او بر گرداند.



مسأله 1860 ـ مستحق نمی تواند خمس را بگیرد و به مالك ببخشد، ولی كسی كه مقدار زیادی خمس بدهكار است و فقیر شده و می خواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضی شود كه خمس را از او بگیرد و به او ببخشد اشكال ندارد.